«روح الله»
موج ِ تاریکی ، به تخریب ِ بّشر ، مشغول بود
پاسخ ِ هر مسئله ، بی منطق و مجهول بود
سُلطه بر محدوده ها ، دیوار ها را می شکست
لاجَرم ، هنجار ِ ما ، هنجار ها را می شکست
ملّتی بی یار و یاور ، غرق در خون می شدند
عدّه ای با مِی پرستی ، مَست و مجنون می شدند
آن زمانی که زمین ، اندیشه هایش کور بود
مردی از مشرق زمین ، در حاله ای از نور بود
روح ِ دین در دست های خاکی او ریشه داشت
از برای هر نگاهش ، تا خدا ، اندیشه داشت
آمد و تّکلیف را در دست ِ انسان ها گذاشت
خار را ، از ریشه کَند وجای آن ، آلاله کاشت
گفت : باید قطره قطره جمع ... تا دریا شویم
نوکری را پس بیندازیم ، تا آقا شویم!
درد ها را گفت و با درمان ِ خود آغاز کرد
راه ِ سختی بود ، امّا پیر ِ ما پرواز کرد
َسدّ ِ بی قانون ِ شاهنشاه را، درهم شکست
آن غیورآن با خدا، آن مرد ِ یزدانی پرست _
_آمد و آزاد کرد این خانه را با این شعار
لا فتی الاّ علی ، لا سیف الاّ ذوالفقار
□
در شبی تاریک تر از هر سیاهی ، ماه بود
مایه ی فخر ِ زمین ، آن مرد ، روح الله بود!
یاسر قنبرلو – پایه سوم – دبیرستان شهید انصاری – ناحیه دو قزوین
سلام و خسته نباشید
قنبرلو پدیده ی نوجوان شعر ایران هست و امیدی زیادی توی کشور بهش میره ...
به امید یک افتخار دیگه برای استان قزوین از نوجوون با استعدادمون !
موفق باشید ...