کتاب، حتی در روزگار پیشرفتهای چشمگیر بشر در عرصههای دانش و نوآوری و فرهنگ، نه تنها اهمیت خود را از دست ننهاده، که ابعاد گستردهتر و تازهتر و جلوههایی پایدارتر یافته است. بیگمان، آنان که گامهای بلندی در وادی پیشرفتهای گوناگون برداشتهاند، هرگز با کتاب و کتابخوانی بیگانه نبودهاند و یا اقبالی اندک بدان نداشتهاند؛ بلکه مطالعه را به عنوان یک عنصر اصلی و ضروری در زندگی خود دانستهاند
کتاب باید والاترین جایگاه را در گسترههای فردی و اجتماعی دارا باشد؛ حال آنکه سوگمندانه و به دلایلی گوناگون، اکنون کتاب از چنین موقعیتی به شایستگی در جامعۀ ما برخوردار نیست و هنوز مطالعه به عنوان یک نیاز دایمی برای همگان مطرح نمیباشد. این مسئله، با توجه به چنان پیشینۀ درخشان و درک ضرورتها و نیازهای این زمان، درخور تأمل فراوان است و بازنگری آن باید از اولویتهای زندگانی ما باشد.