شعر

                             به امیرالاسرای شهید حسین لشکری  

شب از آینه پر بود که  در آینه ها تو

نشستم به تماشا کجا ما و کجا تو

نشستم به تماشا در آیینه شما را

از آیینه گذشتی رهاتر ز رها تو

در آیینه سکوتی سراپا همه او بود

در آیینه صدا بود صدا بود و صدا تو

در آیینه جنون بود صدایش همه خون بود

 جنون بود و جنون بود  وفا بود و وفا تو

شب گشت و گذار است در آیینه والیل

شب قدر تو گل کرد که دیدم همه جا تو

اسیران رها را در آیینه ببینید

امیرالامرا عشق امیرالاسرا تو

بکوبید بکوبید به همراهی مستان

اگر درد و اگر داغ رسیدی به خدا تو

                             علی رضا قزوه -  مرداد ماه ۱۳۸۸- دهلی نو